احساس ناکافی بودن، قصهای است که شاید هرکس در گوشهای از زندگیاش، نسخهای از آن را تجربه کرده باشد. این حس، مانند سایهای است که گاهی بیخبر میآید، آرام مینشیند روی شانههایت و آهسته در گوشت زمزمه میکند: «تو کافی نیستی.»
همه چیز شاید از همان لحظهای آغاز شود که خودت را در آینه میبینی. نه آینهای شفاف و بیغرض، بلکه آینهای که ترکهای قضاوت و شک، تصویرت را در آن کج و معوج کرده است. دیگر به جای خودت، چیزی میبینی که باید «بیشتر» باشد. بیشتر زیبا، بیشتر باهوش، بیشتر موفق… اما هرچه دست دراز میکنی به آن «بیشتر»، انگار از تو دورتر میشود.
حس ناکافی بودن شاید جایی دیگر، در مقایسهها قد بکشد؛ مقایسه با همکلاسیای که همیشه بهتر نمره میگرفت، دوستی که لبخندش همیشه جمعی را گرم میکند، یا حتی تصویری در شبکههای اجتماعی که زندگیاش کامل به نظر میرسد. تو میبینی و میسنجی، بیآنکه بدانی داستانهای پشت پرده این تصاویر چیست. و اینجاست که آن صدا دوباره بلندتر میشود: «چرا تو اینطور نیستی؟»
این حس اما فقط به ظاهر و دستاوردها ختم نمیشود. گاهی در روابط، در عشق، در دوستی، حتی در نقشهایی که در زندگی بر عهده داری، خودش را نشان میدهد. شاید لحظهای که کودک تو از تو چیزی میخواهد و تو حس میکنی ناتوانی. یا وقتی کسی که دوستش داری، در سکوتی عمیق به تو نگاه میکند و تو حس میکنی که آنچه باید باشی، نیستی.
ولی آیا این احساس حقیقت دارد؟ آیا واقعاً «ناکافی» هستی؟
اگر دقیق نگاه کنی، شاید بفهمی که این صدا از جایی بیرون از خودت آمده است؛ از جامعه، از معیارهای تحمیلشده، از تجربیات تلخ گذشته، یا از خودت، از آن بخش منتقدی که همیشه میخواهد تو را بهتر کند اما نمیداند کی باید متوقف شود. شاید وقت آن باشد که با آن صدای زمزمهگر روبهرو شوی، از او بپرسی: «کافی بودن یعنی چه؟» و شاید پاسخ این باشد: کافی بودن، هیچ معیار مطلقی ندارد. تو همین که هستی، همین که تلاش میکنی، همین که ادامه میدهی، کافی هستی.
در نهایت، شاید حس ناکافی بودن هیچگاه کاملاً محو نشود، اما میتوانی یاد بگیری که به جای فرار از آن، با آن همزیستی کنی. گاهی در دل همان احساس، چیزی نهفته است که میتواند تو را به فهم عمیقتری از خودت برساند؛ چیزی که به تو یادآور شود ارزش تو، هرگز در چیزهای بیرونی خلاصه نمیشود. ارزش تو در خودِ توست، همانگونه که هستی.
راهکارهای مؤثر برای مدیریت احساس ناکافی
الف. شناخت و پذیرش خود
اولین گام برای کاهش این احساس، شناخت و پذیرش ویژگیها و تواناییهای خود است. به جای تمرکز بر نواقص، روی نقاط قوت و دستاوردهای خود تمرکز کنید. تمرین روزانهی سپاسگزاری و یادداشت موفقیتهای کوچک و بزرگ میتواند در این مسیر کمک کند.
ب. تنظیم اهداف کوچک و دستیافتنی
به جای تعیین اهداف بزرگ و غیرقابل دسترسی، برای خود اهداف کوچک و دستیافتنی تنظیم کنید. رسیدن به این اهداف کوچک، احساس موفقیت را در شما تقویت میکند و از حس ناکافی بودن میکاهد.
بخش اشعار
سعدی
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری
ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت
ترک یار عزیز نتوانیم
مفهوم کلی این شعر تأکید بر عشق و دلدادگی به معشوق الهی است که در آن شاعر خود را فانی در محبت یار دانسته و هر چیز غیر از عشق او را بیارزش میشمارد.
شعر بعدی، هدیهای است به روح شما، بگذارید با هم به آن سفر کنیم.
نیما یوشیج
خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دائم می نوازد نی ، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش.
مفهوم کلی این شعر حس اندوه و سردرگمی در جهانی پرآشوب است، اما با نگاهی امیدوارانه به خاطرات روشن گذشته و آرزوی رهایی و آرامش در آینده.
چشمانتظار طنین شعر بعدی باشید؛ نوری دیگر بر افق احساس
سعدی
دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود
دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد
خرم تنی که حاصل عمر عزیز را
با دوستان بخورد و به دشمن رها نکرد
مفهوم کلی این ابیات بیان بیثباتی دنیا و ناپایداری آن است. شاعر توصیه میکند که دل به دنیا نبندید، چرا که حتی با سلیمان و قدرت او هم وفادار نبود. در ادامه نیز به اهمیت استفاده از عمر در کنار دوستان و دوری از دشمنی اشاره میکند.
بگذارید این لحظهی زیبا را با ورود به شعر بعدی ادامه دهیم.
مولانا
تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام، تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی
با همه ای رشک پری، چون سوی من برگذری
باش چنین، تیز مران! تا که بدانم که تویی
دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی
چون همه جان روید و دل، همچو گیا خاک درت
جان و دلی را چه محل، ای دل و جانم که تویی
ای نظرت ناظر ما، ای چو خرد حاضر ما
لیک مرا زهره کجا، تا بجهانم که تویی
چون تو مرا گوش کشان، بردی از آن جا که منم
بر سر آن منظرهها، هم بنشانم که تویی
مستم و تو مست ز من، سهو و خطا جست ز من
من نرسم لیک بدان، هم تو رسانم که تویی
زین همه خاموش کنم، صبر و صبَر نوش کنم
عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی
این ابیات بیانگر وحدت عاشق و معشوق و ناتوانی عاشق در وصف معشوق است. شاعر میگوید که معشوق فراسوی هر توصیف و قیاسی است، و در عین نزدیکی، به اوج عظمت و کمال دستنیافتنی خود باقی میماند، در حالی که عاشق تماماً در تسلیم و شیدایی او غرق است.
وقت آن است که به قصهای دیگر از دنیای اشعار وارد شویم
حافظ
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتیشکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز
باشد که باز بینم دیدار آشنا را
دهروزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقهٔ گل و مُل خوش خواند دوش بلبل
هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکارا
ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت
روزی تَفَقُّدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آن تلخوَش که صوفی امُّالخَبائِثَش خواند
اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینهٔ سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
خوبان پارسیگو، بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقهٔ مِیْآلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
این غزل به ناپایداری دنیا، اهمیت نیکی و مدارا با دوستان و دشمنان، و لذتجویی در لحظات زندگی اشاره دارد. حافظ با دیدگاهی عرفانی و فلسفی از گذرای بودن دنیا سخن میگوید و به دعوت به مروت، مدارا، و بهرهبرداری از لحظات خوش میپردازد.
بخش حکایات
چاه بیپایان
در روستایی دورافتاده، کشاورزی بود که باغی کوچک و پربار داشت. او همیشه نگران کمبود آب برای آبیاری درختانش بود. یک روز تصمیم گرفت چاه عمیقتری بکند تا آب بیشتری داشته باشد. هر روز بدون استراحت زمین را میکند و چاه را عمیقتر میکرد.
با اینکه چاه بسیار عمیق شده بود، اما آب بیشتری از آن به دست نمیآمد. همسایگانش به او گفتند:
«چرا وقت و انرژیات را صرف چیزهای دیگر نمیکنی؟ شاید راهحل بهتری پیدا شود.»
اما کشاورز پاسخ داد:
«این چاه هنوز کافی نیست. اگر عمیقتر کنم، حتماً آب بیشتری پیدا خواهم کرد.»
سالها گذشت و کشاورز چنان غرق در کندن چاه شد که دیگر به باغش نرسید. درختان خشکیدند و باغ از بین رفت. او در نهایت با چاهی عمیق و بیثمر باقی ماند.
گاهی اوقات، تمرکز بیشازحد بر چیزی که داریم کافی نمیدانیم، باعث میشود آنچه واقعاً ارزشمند است از دست بدهیم. یاد بگیریم که مرز میان تلاش برای بهتر شدن و نادیده گرفتن کافی بودن را تشخیص دهیم.
آیا آمادهاید تا سفرمان را با حکایتی تازه ادامه دهیم؟
تاجر و صدفها
تاجری موفق و ثروتمند هر سال به ساحلی سفر میکرد تا از طبیعت لذت ببرد. روزی، در کنار ساحل مردی ماهیگیر را دید که زیر سایه درختی نشسته بود و صدفهای زیبایی را جمع میکرد.
تاجر پرسید:
«چرا وقتت را با جمع کردن صدف هدر میدهی؟ بهتر نیست به جای این کار، ماهیگیری کنی و کسبوکارت را گسترش دهی؟»
ماهیگیر لبخندی زد و گفت:
«و اگر این کار را کنم، چه چیزی به دست میآورم؟»
تاجر گفت:
«میتوانی پول بیشتری داشته باشی و قایقهای بزرگتری بخری!»
ماهیگیر باز پرسید:
«و اگر این کار را بکنم، در نهایت چه چیزی خواهم داشت؟»
تاجر پاسخ داد:
«آنقدر ثروتمند میشوی که دیگر نیازی به کار کردن نخواهی داشت و میتوانی زیر سایه درختی بنشینی و از زندگی لذت ببری.»
ماهیگیر خندید و گفت:
«من همین حالا هم زیر سایه درختی نشستهام و از زندگی لذت میبرم.»
زندگی کامل و کافی شاید چیزی باشد که همین حالا در اختیار داریم، اما با نارضایتی از آن، خود را از لذت واقعی محروم میکنیم. قدر لحظهها را بدانیم و برای چیزهایی که واقعاً اهمیت دارند، ارزش قائل شویم.
با هم به سراغ حکایتی متفاوت و دلنشین برویم.
شخصی در شبکههای اجتماعی
زنی به نام سارا که شغل و زندگی عادی اما آرامی داشت، روزی تصمیم گرفت در شبکههای اجتماعی فعالتر شود. او هر روز زندگی دیگران را میدید؛ سفرهای لوکس، ماشینهای گرانقیمت، و ظاهرهای بینقص. کمکم احساس کرد که زندگی خودش بهاندازه کافی جذاب نیست.
او شروع کرد به صرف پول و زمان برای خرید چیزهایی که فکر میکرد او را “کافی” نشان میدهد. عکسهایی از زندگیاش منتشر کرد که واقعی نبودند، اما تصویری ایدهآل را نشان میدادند. بااینحال، هر بار که پست جدیدی میدید، باز هم احساس میکرد چیزی کم دارد.
روزی دوست نزدیکش به او گفت:
«سارا، زندگیای که نشان میدهی با خود واقعیات فرق دارد. اگر همیشه بخواهی با دیگران رقابت کنی، هیچوقت خوشحال نخواهی بود.»
آن لحظه بود که سارا فهمید احساس ناکافی بودن او از درون خودش میآید، نه از واقعیت زندگیاش. او کمکم یاد گرفت از داشتههای واقعیاش قدردانی کند و به جای رقابت با دیگران، روی رشد شخصی خودش تمرکز کند.
در دنیای امروز، شبکههای اجتماعی میتوانند تصوری از زندگی بینقص ایجاد کنند. اما کافی بودن ما به این نیست که با دیگران مقایسه شویم، بلکه به پذیرش و قدردانی از خود واقعیمان بستگی دارد.
بیا تا داستان دیگری را از دل تاریخ و حکمت مرور کنیم.
سنگ کوچک در کف رودخانه
در دل یک کوهستان سرسبز، رودی زلال و پرخروش جاری بود. در کف این رودخانه، سنگ کوچکی زندگی میکرد. سنگ کوچک، هر روز جریان آب را حس میکرد که بر او میگذشت، و شنها و سنگهای دیگر را میدید که با جریان آب حرکت میکردند و به جاهای دوردست میرفتند.
سنگ کوچک با خود میگفت:
“من بیارزشم. حتی توانایی حرکت ندارم. فقط اینجا افتادهام و هیچ کاری نمیکنم. آب، من را نادیده میگیرد و هیچ نقشی در این رودخانه ندارم.”
سالها گذشت و سنگ کوچک همچنان در کف رودخانه باقی ماند. روزی، پیرمردی که از کنار رودخانه عبور میکرد، سنگ را برداشت. او با دقت به سنگ نگاه کرد و لبخند زد. پیرمرد گفت:
“این سنگ، با این اندازه و شکل خاصش، برای ساخت حلقهی مرکزی آسیابم عالی است.”
سنگ کوچک به آسیاب برده شد و در آنجا جایگاه جدیدی پیدا کرد. او به بخش مهمی از آسیاب تبدیل شد و کمک کرد تا گندمها آرد شوند و نان بر سفرهی مردم بیاید.
این حکایت نشان میدهد که حتی زمانی که احساس میکنیم بیارزش هستیم، ممکن است ارزش ما در جایی نهفته باشد که هنوز به چشممان نیامده است. هر فردی نقشی دارد که تنها خودش میتواند آن را ایفا کند.
دروازهای تازه از دنیای حکایات پیش روی شما باز است.
دکتر و بیمار
دکتری موفق به نام نرگس، سالها تلاش کرده بود تا بهترین پزشک در زمینه خود باشد. او همیشه در حال یادگیری، شرکت در کنفرانسها، و مطالعه مقالات جدید بود. بیماران زیادی به او مراجعه میکردند و از درمانهایش رضایت داشتند. اما نرگس هیچوقت احساس نمیکرد بهاندازه کافی خوب است.
یک روز، زنی مسن به نام مریم به مطب او آمد. او بیماری جدی داشت و نیاز به مراقبت فوری. دکتر نرگس تمام توانش را به کار گرفت تا او را درمان کند. چند ماه بعد، مریم کاملاً بهبود یافت و با لبخند به دکتر گفت:
«شما زندگی مرا نجات دادید. نمیدانم چطور باید از شما تشکر کنم.»
اما نرگس باز هم فکر میکرد: «شاید میتوانستم درمان بهتری برای او پیدا کنم.» این حس دائمی ناکافی بودن او را خسته کرده بود.
چند هفته بعد، مریم دوباره به مطب برگشت. اما این بار با سبدی از میوه و نامهای دستنویس. او در نامه نوشته بود:
«دکتر عزیز، زندگی من قبل از ملاقات با شما پر از ترس و ناامیدی بود. اما شما نهتنها مرا درمان کردید، بلکه با مهربانی و توجهتان امید به زندگی را به من بازگرداندید. شاید خودتان ندانید، اما برای من شما کاملترین انسان هستید.»
این نامه تأثیری عمیق بر نرگس گذاشت. او فهمید که کافی بودن به معنی بینقص بودن نیست. کافی بودن یعنی تأثیر مثبت گذاشتن، حتی اگر خودمان آن را نبینیم.
در دنیای امروز، احساس ناکافی بودن از خود میتواند ما را از دیدن دستاوردها و تأثیرات مثبتی که داریم محروم کند. گاهی کافی است از نگاه دیگران به خودمان نگاه کنیم تا بفهمیم چقدر ارزشمند هستیم.
بخش موسیقی
آهنگ «گل پونهها» یکی از مشهورترین و ماندگارترین آثار زندهیاد ایرج بسطامی، خواننده بزرگ موسیقی سنتی ایران، است. این قطعه روی شعری از عباس خوشدل ساخته شده و آهنگسازی آن نیز توسط خود خوشدل انجام شده است.
https://www.aparat.com/v/t64xn5f
بریم سراغ آهنگ بعدی، امیدوارم ازش لذت ببری!
آهنگ «قصه گل و تگرگ» اثر سیاوش قمیشی یکی از قطعات مشهور و ماندگار در موسیقی پاپ ایران است. این آهنگ با شعری از شاهرخ مسکوب و آهنگسازی و تنظیم سیاوش قمیشی، بهعنوان یکی از آثار برجسته او شناخته میشود.
https://www.aparat.com/v/r625q4u
حالا بریم یه موزیک دیگه که فکر کنم باهاش ارتباط میگیری!
آهنگ «ماه و ماهی» یکی از قطعات محبوب و معروف حجت اشرفزاده، خواننده مطرح موسیقی سنتی و پاپ ایران است. این آهنگ که در آلبوم «ماه و ماهی» قرار دارد، بهطور ویژه بهخاطر لحن احساسی، ملودی زیبا و متن عاشقانهاش مورد توجه قرار گرفته است.
https://www.aparat.com/v/f1706db
یه موسیقی تازه برای لحظههای زیبات!
آهنگ «ابر میبارد» یکی از آثار زیبای همایون شجریان، خواننده و هنرمند برجسته موسیقی ایرانی است. این قطعه در آلبوم «سیمرغ» منتشر شده و یکی از آهنگهای محبوب و تاثیرگذار در کارنامه هنری همایون شجریان به شمار میآید.
https://www.aparat.com/v/u3359th
اینم یه انتخاب جدید برای تو، بیا گوش کنیم.
این قطعه موسیقی بیکلام، همچون نسیمی ملایم، آرامش و سکون را به دل شنونده میآورد. هر نت و هر لحن بهگونهای طراحی شده است که گویی روح و ذهن انسان را در آغوش میکشد و از دغدغهها و شلوغیهای زندگی جدا میکند. این موسیقی بهجای کلمات، از سازهایی نرم و لطیف استفاده میکند تا درون انسان را لمس کند.
https://www.aparat.com/v/o2521d3
بخش پادکست
برای کمک به شما در لحظات حساس و جلوگیری از پرخوری احساسی، در ادامه چندین پادکست پیشنهاد میدهیم تا در لحظات ضعف و اضطراب، به آرامش و صبوری برسید.
پادکست قضاوت کردن خود – فرمول من برای پشیمون نشدن به بررسی یک موضوع مهم و چالشبرانگیز چگونه از قضاوتهای سختگیرانه نسبت به خودمان دست برداریم و تصمیماتی بگیریم که باعث پشیمانی نشوند. https://podcasts.apple.com/us/podcast/%D9%82%D8%B6%D8%A7%D9%88%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D9%85%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B4%DB%8C%D9%85%D9%88%D9%86-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B1%DB%B1/id1634846251?i=1000590479596
پادکستهای دیگر ما هم پر از نکات شنیدنی است؛ منتظرتان هستیم
طرحواره خویشتنداری/خودانضباطی ناکافی یکی از طرحوارههای منفی در روانشناسی شناختی است که به رفتارها و باورهای ریشهدار مربوط به عدم توانایی در کنترل احساسات، تکانهها، یا تعهدات اشاره دارد. این طرحواره معمولاً در افرادی شکل میگیرد که در دوران کودکی یا نوجوانی حمایت کافی برای توسعه مهارتهای خودکنترلی یا تنظیم احساسات دریافت نکردهاند.
اگر این محتوا را دوست داشتید، پیشنهاد میکنیم سایر اپیزودها را هم امتحان کنید
اپیزود پادکست با عنوان “مقایسه خودت با دیگران رو متوقف کن“ به بررسی یکی از چالشهای رایج زندگی روزمره میپردازد: عادت به مقایسه خود با دیگران.
از شنیدن این قسمت لذت بردید؟ دیگر پادکستهای ما را هم از دست ندهید
اپیزود هشتم پادکست لوکوموتیو به بررسی علت احساس ناکافی بودن میپردازد. در این قسمت، عوامل مختلفی که موجب بروز این احساس در افراد میشوند، مورد بحث قرار میگیرند. همچنین، گوینده به سوالات منعطف و کاربردی برای کمک به تغییر این نگرش و رسیدن به درک بهتری از خود اشاره میکند و راهکارهایی برای مقابله با این احساس ارائه میدهد.
https://podtail.com/en/podcast/bab75765/–2023-02-26
بخش آیات
سوره بقره، آیه ۲۸۶
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او، نیکیهای هر کس به سود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست. پروردگارا، ما را بر آنچه به فراموشی یا به خطا کردهایم مؤاخذه مکن. بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهادهای بر ما مگذار. پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقای ما و یاور ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری فرما
بسیار عالی، اگر موافق باشید، بریم سراغ مورد بعدی.
سوره انفال، آیه ۳۳
وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ
ولی خدا تا تو (پیغمبر رحمت) در میان آنها هستی آنان را عذاب نخواهد کرد و نیز مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند.
ممنون از توجه شما! حالا بریم ببینیم در قسمت بعدی چه داریم
سوره نحل، آیه ۹۷
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آرد ما او را به زندگانی خوش و با سعادت زنده ابد میگردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که میکردند به آنان عطا میکنیم
حالا که این قسمت شفاف شد، بذارید بخش بعدی رو با هم مرور کنیم
سوره یس، آیه ۱۰
«وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ»
برای آنان یکسان است که آنان را هشدار دهی یا هشدار ندهی؛ ایمان نمیآورند.
در صورتی که قلب انسان بر اثر کفر و سرکشی مهر شده باشد، هر پند و نصیحتی ناکافی خواهد بود.
بخش احادیث
إنَّ حُسنَ الظَّنِّ مِنَ العِبادَةِ.
پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم:
حسن ظن و خوشبینی انسان خود یكی از مصادیق عبادت است. (شهابالاخبار، ص ٣٥٧)
هر حدیث، چراغی برای هدایت است. برای روشنتر شدن مسیر، حدیث بعدی را بررسی کنید.
اِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَكِراهةً وَاِقْبالاً وَاِدْبارا فَأتُوها مِـنْ اِقْـبالِها وَ شَـهْوَتِها، فَـاِنَّ الْقَـلْبَ اِذا اُكْرِهَ عَـمِىَ.
على عليه السلام فرمود: دلها را حالتِ خواستن و ناخواستن و روى آوردن و پشت كردن است. از راه خواسته ها و تمايلات، سراغ قلبها برويد[ . استـفاده از آمـادگيهاى روحـى بـراى انجـام كارهـاى ديـنى و تربيـتى.] ، چرا كه اگر دل را به كارى مجبور كنند، كور مى شود.
چقدر خوشحالم که این حدیث را با هم مرور کردیم؛ اجازه بدهید حدیث بعدی را هم با هم بررسی کنیم.
بِمَوْتِ النَّفْسِ تَكُونُ حَياةُ الْقَلْبِ وَ بِحَياةِ الْقَلْبِ الْبُلُوغُ اِلَى الأسْتِقامَةِ.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: حيات دل با مرگ نفْس است و رسيدن به استوارى و استقامت، در سايه زنده دلى فراهم مى شود.
چه دلنشین بود این حدیث؛ حدیث بعدی هم به همین اندازه زیباست، گوش کنید.
مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ، فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ
از امام هادی علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
از آسيب رساندن كسى كه براى خود ارزشى قائل نيست، در امان مباش.
این حدیث سرشار از حکمت بود؛ حالا اجازه بدهید به حدیث دیگری گوش بسپاریم
الافتِخارُ مِن صِغَرِ الأقدارِ
از امام هادی علیه السلام نقل شده است که فرمودند:
فخرفروشی به دیگران و به خود نازيدن از بیمقداری و نشانه حقارت و پستى است.
کلام آخر
احساس ناکافی بودن، حسی طبیعی است که هر فردی ممکن است آن را تجربه کند، اما اگر این حس به صورت مداوم و طولانیمدت در فرد باقی بماند، میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روان و عادات غذایی وی بگذارد. در این مقاله، با دلایل علمی این حس آشنا شدیم و راهکارهایی برای مقابله با آن و همچنین تکنیکهایی برای جلوگیری از پرخوری احساسی مطرح کردیم. در نهایت، بهیادآوری لحظات آرامشبخش با استفاده از هنر، ادب و معنویت کمک میکند تا ذهنتان را از این حس ناخوشایند دور سازید و به تعادل بیشتری برسید