نرگس، زنی در اواخر دههی سی زندگیاش، هر روز صبح با زنگ ساعت از خواب بیدار میشد؛ همان زنگی که نه تنها روز او را آغاز میکرد، بلکه یادآور سیل ایمیلهای نخوانده، جلسات بیپایان و پروژههای تلنبار شدهاش بود. او، مانند بسیاری از ما، در میان انبوه وظایف کاری و دغدغههای شخصی گرفتار شده بود. اما آن روز خاص، چیزی متفاوت رخ داد.
شب شده بود و نرگس، خسته و فرسوده، پشت میز آشپزخانه نشسته بود. سرش پر بود از صدای رئیسش که سر موعد تحویل پروژههایشان تاکید داشت و ایمیلهای تهدیدآمیز مشتریان ناراضی. دستش به سمت یخچال رفت. اول فقط یک شکلات برداشت. طعم شیرین و آرامشبخش شکلات، مثل مرهمی زودگذر بر زخمهای روحیاش عمل کرد. اما بعد از شکلات اول، دومین شکلات… و سومین… تا وقتی که خودش را روی صندلی پیدا کرد، در حالی که بستهی خالی شکلاتها مقابلش بود.
او به خودش خیره شد، غرق در احساسی آمیخته از لذت زودگذر و پشیمانی تلخ. فکر کرد: چرا هر بار که استرس دارم، همین اتفاق میافتد؟ چرا نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم؟
وقتی استرس شغلی، فرماندهی مغز میشود
این رفتار نرگس، شاید برای شما هم آشنا باشد. در دنیای پرسرعت امروز، بسیاری از ما در دام استرسهای کاری و پیامدهای جسمی و روحی آن گرفتار شدهایم. اما چرا استرس میتواند ما را به پرخوری و بهویژه خوردن غذاهای شیرین و چرب سوق دهد؟
دانشمندان پاسخ روشنی دارند: وقتی در موقعیت استرسزا قرار میگیریم، بدنمان وارد حالت آمادهباش میشود. هورمونی به نام کورتیزول ترشح میشود که درست مثل یک فرمانده نظامی، مغز را وادار به تصمیمگیری سریع میکند. مغز دنبال راهی برای تسکین میگردد، و خوردن غذا – بهخصوص خوراکیهای پرکالری و خوشطعم – یکی از سریعترین راههاست.
نرگس هم همین چرخه را تجربه میکرد. هر بار که فشار کاریاش زیاد میشد، کورتیزول ترشح شده او را به سمت یخچال میکشاند. اما این آرامش کوتاهمدت، بهایی داشت: پشیمانی، احساس سنگینی، و در نهایت، استرس بیشتر.
نقطهی عطف: تصمیم نرگس برای تغییر
آن شب، بعد از آنکه بستهی شکلاتها تمام شد، نرگس تصمیم گرفت که دیگر نمیتواند به همین مسیر ادامه دهد. او باید کاری میکرد تا این چرخهی معیوب شکسته شود.
قدم اول: مدیریت زمان
نرگس یاد گرفت که کارهایش را اولویتبندی کند. او تصمیم گرفت که لیست کارهایش را به بخشهای کوچکتر تقسیم کند. هر بار که یکی از وظایفش را انجام میداد، آن را تیک میزد. این کار نه تنها حس کنترل بیشتری به او داد، بلکه باعث شد احساس کمتری نسبت به کارهای ناتمام داشته باشد.
قدم دوم: تکنیکهای تنفس
یک روز، وقتی در دفترش احساس خستگی و استرس زیادی میکرد، به پیشنهاد یکی از همکارانش، چند نفس عمیق کشید. پنج بار نفس عمیق و آرام. در عین سادگی، این کار مثل معجزه عمل کرد. او دریافت که این تکنیک ساده میتواند کورتیزول را کاهش دهد و مغزش را آرام کند.
قدم سوم: تغذیه سالم
نرگس به جای شکلات، میانوعدههایی مثل میوه، آجیل و سبزیجات تازه را در کشوی میز کارش گذاشت. صبحها هم تصمیم گرفت که حتماً صبحانهای متعادل با فیبر و پروتئین بخورد.
قدم چهارم: ورزش، حتی کوتاهمدت
نرگس، که هیچوقت فکر نمیکرد وقت ورزش داشته باشد، متوجه شد که حتی ۱۵ دقیقه پیادهروی در روز میتواند معجزه کند. او شروع کرد به قدم زدن در پارک نزدیک خانهاش، و این کار نه تنها استرسش را کاهش داد، بلکه به او انرژی و انگیزهی بیشتری داد.
تعادل میان کار و زندگی :کلید آرامش
تا حالا شده حس کنید کارتان تمام زندگیتان را گرفته؟ صبح که از خواب بیدار میشوید، اولین فکری که توی ذهنتان میآید، پروژههای عقبافتاده است. شب هم که میخواهید بخوابید، ذهنتان پر از لیست کارهایی است که هنوز تمام نشده. انگار دیگر وقتی برای خودتان، خانوادهتان یا حتی آرامش ذهنیتان باقی نمانده است.
اگر این حس برایتان آشناست، بدانید که تنها نیستید. استرس شغلی میتواند بهآرامی تمام جنبههای زندگی را تحت تأثیر قرار دهد؛ از سلامت جسمی و روحی گرفته تا روابط خانوادگی و دوستانه. اما خبر خوب این است که راههایی برای بازگرداندن تعادل به زندگیتان وجود دارد.
در اینجا میخواهیم از چالشها و استرسهای کاری صحبت کنیم. همان مشکلاتی که شاید هر روز با آنها دستوپنجه نرم میکنید. اما بهجای غرق شدن در این فشارها، قرار است با هم یاد بگیریم که چطور آرامش را به زندگی برگردانیم. این پادکستها پر از نکات ساده و کاربردی هستند تا کمک کنند از این مسیر پر استرس شغلی، با لبخند و آرامش بیشتری عبور کنید.
پس اگر آمادهاید برای تغییر، این سفر را با هم شروع کنیم. چون شما لایق زندگیای هستید که کار در آن فقط بخشی از روزتان باشد، نه همه آن.
در این پادکست جذاب، دکتر محمود معظمی، یکی از برجستهترین متخصصان روانشناسی و توسعه فردی، درباره استرس و اضطراب در محیط کار صحبت میکند. او با زبان ساده و دلنشین توضیح میدهد که چرا دچار استرس میشویم، این احساس چطور به زندگیمان آسیب میزند، و از همه مهمتر، چه کارهایی میتوانیم برای کنترل و کاهش آن انجام دهیم.
https://fidibo.com/episode/50018114-مدیریت-استرس-و-اضطرابدکتر-محمود-معظمی
از این اپیزود لذت بردید؟ پادکستهای دیگر را هم امتحان کنید
در این قسمت از پادکست، با دکتر جولی اسمیت، روانشناس برجسته و نویسنده کتاب پرفروش «چرا تا به حال کسی اینها را به من نگفته بود؟»، همراه میشویم. او در این گفتگو، درباره راههای روانشناسی برای پیدا کردن هدف در زندگی و درمان استرس و اضطراب با تکنیکهای ساده و کاربردی صحبت میکند. اگر به دنبال روشهایی هستید که بتوانید زندگیتان را با آرامش و تمرکز بیشتری پیش ببرید، این قسمت را از دست ندهید.
https://www.boomplay.com/episode/7895077?srModel=COPYLINK&srList=WEB
خب، اینم از این قسمت! امیدوارم برات مفید بوده باشه و یه جرقهای توی ذهنت زده باشه. حالا وقتشه که با هم بریم سراغ قسمت بعدی! یه ماجرای جذاب دیگه منتظرمونه… آمادهای؟ بیا با هم گوش بدیم.
در این اپیزود از پادکست های خانم راضیه میرزایی به موضوع استرس و راهکارهای رفع آن پرداختم. استرس ارتباط مستقیم با اعتماد به نفس دارد. همه ما در موقعیت های مهم زندگی به علت وجود عوامل بیرونی و درونی استرس و هیجان رو تجربه میکنیم. توی این اپیزود راه های پذیرش و رفع استرس رو براتون توضیح دادم. امیدوارم محتوای این پادکست براتون کاربردی باشه. شما تو چه موقعیت هایی استرس میگیرین؟
https://shenoto.com/album/podcast/63192/رفع-استرس
کلام آخر
نرگسِ داستان ما فهمید که شکلاتها نمیتوانند استرسش را کم کنند. او یاد گرفت که برای آرامش، باید از خودش شروع کند: از عادات کوچکش، از نگاهش به کار و زندگی.
شاید شما هم، مثل نرگس، روزهایی داشته باشید که یخچال خانه، مثل پناهگاهی موقت به نظر برسد. اما دفعهی بعد که احساس کردید استرس شما را فرا گرفته، به یاد بیاورید: شاید به جای یخچال، فقط به چند نفس عمیق، یک برنامهریزی دقیق یا حتی یک لیوان آب نیاز داشته باشید.